11

ساخت وبلاگ

امکانات وب

دیروز دم فروشگاه با برادرزادم بودم یه یه پسر بچه کوچولو‌موچوله اومد گفت : «آقا خونه ات فلان جاس؟ من رو‌میبری مسجد، داداسم من رو نبرده».

سوارش کردم شروع کرد به تعریف کردن که آره، داداسم با دوستش رفته مسجد من رو نبرده، یه عالم گریه کردم، فک کردی خونوادمدخیلی خوبن، نه.. ( همه ایناذفقط بخاطر این بد که داداسه نبرده بودس هیات استرویین...

ما را در سایت استرویین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammadsamin بازدید : 9 تاريخ : چهارشنبه 29 فروردين 1403 ساعت: 18:21